کتاب «بیگانه» نوشته آلبر کامو ترجمه دکتر محمدرضا کمالی/ انتشارات آندیا گستر

رمان «بیگانه» آلبر کامو ماجرای مردی‌ است که یک روز صبح تلگرافی از آسایشگاه دریافت می‌کند که در آن نوشته مادرتان از دنیا رفته و فردا مراسم خاک‌سپاری ‌است. مورسو برای مراسم از رئیس خود مرخصی می‌گیرد و خود را به جایی که مادرش مرده می‌رساند و شب را بالای سر جنازه به صبح می‌رساند. مورسو روز بعد از خاک‌سپاری به زندگی و کارش بازمی‌گردد. او به دلیل دوستی با ریموند، همسایه‌اش، وارد مشکلات وی با عده‌ای از عرب‌های الجزیره می‌شود. سرانجام روزی که به تفریح و گردش رفته بودند، ماجرایی پیش می‌آید و در نهایت مورسو یکی از عرب‌ها را می‌کشد. بخشی از کتاب در زندان و دادگاه و بازجویی مورسو می‌گذرد، اما در این دوران او خود را با اوضاع جدید وفق می‌دهد. آنچه عجیب است اینکه مورسو در جریان محاکمات پی می‌برد آنچه برایش محاکمه می‌شود، بیشتر از اینکه قتل آن عرب باشد، مرگ مادرش و برخورد او با این قضیه‌ است. برخورد مورسو با خبر مرگ مادرش، پذیرش او در قبال این قضیه و سوگواری نکردن، برگشت سریع به زندگی و حتی معاشقه او درست یک روز پس از مرگ مادر با زنی که از قبل می‌شناخته، او را شخصیتی بی‌عاطفه و گناهکار جلوه می‌دهد. در واقع او با نگاه خاص و متفاوتی که به مسائل و زندگی و مرگ دارد برای انسان‌های اجتماعی که در آن زندگی می‌کند، بیگانه است؛ بیگانه‌ای که وجودش برای مردم مضر است و از نگاه دادستان و برخی دیگر بهتر است از بین برود.
رمان «بیگانه» را آلبر کامو نوشته و دکتر محمدرضا کمالی ترجمه کرده و انتشارات آندیا گستر به سال ۱۳۹۷ در ۱۴۴ صفحه چاپ کرده است.