کتاب «گفت‌وگویی درباره نسبی‌انگاری، مطلق‌انگاری‌ و ورای آن‌ها» نوشته مایکل کراوس ترجمه حسن امیری‌آرا / انتشارات کرگدنdialogues on relativism, absolutism, and beyond

کتاب «گفت‌وگویی درباره نسبی‌انگاری، مطلق‌انگاری‌ و ورای آن‌ها» گفت‌وگویی میان 4 دوست در هند است. سابقه آشنایی آن‌ها به دوران تحصیل در کانادی کالج بازمی‌گردد؛ جایی که همگی در آن به تحصیل فلسفه مشغول بودند. آن‌ها گاهی از رؤیای سفر دسته‌جمعی‌شان به هند حرف می‌زدند. بعد از گذشت 10 سال، رونی اکنون استاد انسان‌شناسی در کانادی کالج است. آدام در اداره ملی استاندارد به عنوان زمین‌شناس مشغول به کار است. باربارا روان‌درمانگر بیمارستان جفرسون فیلادلفیلاست. نینا نیز در یک آشرام هندو در هند زندگی می‌کند. این 4 نفر سرانجام به رؤیایشان رسیدند. همگی آن‌ها دور هم جمع شده‌اند. آن‌ها به تجربه‌ای فکر می‌کنند که صبح همان روز در قایقی که آن‌ها را در مسیر رودخانه بالا می‌برد با آن مواجه شدند. آن‌ها تل‌های هیزمی را دیدند که مردگان را رویشان می‌سوزانند و خاکستر می‌کنند. این 4 دوست ساختگی‌اند. نام هر کدام از آن‌ها نشانه‌ای از دیدگاهشان است. رونی نسبی‌انگار است، آدام مطلق‌انگار است، باربارا هم نسبی‌انگار و مطلق‌انگار است و نینا هیچ کدام از این دیدگاه‌ها را رو قبول ندارد. باربارا می‌خواهد هم وجوهی از نسبی‌انگاری و هم مطلق‌انگاری را بپذیرد. نینا می‌خواهد از مطلق‌انگاری و نسبی‌انگاری فراتر رود. او اهل مراقبه و رازباور است. نینا فکر می‌کند ورای حقیقت‌جویی رونی، آدام و باربارا، هدفی ژرف‌تر وجود دارد، یعنی خود‌شناسی. گفت‌وگو سهمی مهم در قوام بخشیدن به اندیشه دارد. بسیاری از انسان‌ها این‌گونه‌اند که تا اندیشه خود را برای خود یا دیگران بیان کنند، آن اندیشه به وقوع نمی‌پیوندد.
کتاب «گفت‌وگویی درباره نسبی‌انگاری، مطلق‌انگاری‌ و ورای آن‌ها» را مایکل کراوس نوشته و حسن امیری‌آرا ترجمه کرده و حسین شیخ‌رضایی ویرایش کرده و انتشارات کرگدن به سال 1397 در 176 صفحه برای اولین بار منتشر کرده است.