کتاب «مرد بیست و چند انگشتی» نوشته مهدی رعنائی / انتشارات هرمس

«مرد بیست و چند انگشتی» مجموعه ای از 5 داستان کوتاه است که واقع‌گرایانه آغاز می‌شوند و هرچه داستان پیش‌تر می‌رود بیشتر از فضای واقعی ابتدای آن فاصله می‌گیرد و در نهایت خواننده را در وضعیتی قرار می‌دهد که چندان برایش آشنا نیست. داستان اول «مرد بیست و چند انگشتی» از مطب پزشک متخصصی آغاز می‌شود که شخصیت اصلی برای کمردردش به او مراجعه کرده، در مطب دکتر علایی از سر بیکاری به شمردن بندهای انگشتانش پرداخت. با هر بار شمردن تعداد بندهای انگشتانش بیشتر از آن‌چه باید باشد به نظر می‌رسید، بار دیگر شروع به شمردن کرد. این بار تعداد انگشتانش را شمرد، جمع انگشتان دو دستش روی هم 13 تا شد، در نهایت آن روز با پریشانی در توانایی او برای کاربرد اعداد به پایان می‌رسد. دومین داستان این کتاب با عنوان مرد نقاش، داستان مردی است که کم‌کم به خاطر توانایی‌ای که خود از آن بی‌خبر بوده است، چیزهایی که برایش عزیز است را از دست می‌دهد. داستان سوم، مردی که موش نام دارد، داستان مردی است که قربانی توانایی فوق بشری خود و استفاده نامشروعش از آن می‌شود. بی‌گناه داستان چهارم روایت‌شده مهدی رعنائی، داستان مردی است که با اکراه می‌پذیرد در پروژه‌ای که قرار است نتیجه‌اش نجات اخلاقی بشر باشد شرکت کند و در نهایت همین مشارکت است که او را نیز در ردیف گناهکاران درمی‌آورد. آخرین داستان هم با عنوان قصه‌گو، داستان مردی است که چون کنترل زندگی خود و اطرافیانش را به دست می‌گیرد هر آنچه برایش عزیز است را از دست می‌دهد.
کتاب «مرد بیست و چند انگشتی» را مهدی رعنائی نوشته‌ و انتشارات هرمس به سال 1394 در 108 صفحه برای اولین بار منتشر کرده است.