کتاب «خودشیفته‌ای که می‌شناسی» نوشته جوزف بارگو ترجمه کوروش کامیاب / انتشارات کرگدنthe narcissist you know

در سال‌های اخیر استفاده از واژه خود‌شیفتگی این واژه را از وزن و معنا تهی کرده است. در فرهنگ امروز که مردمانش به وسواس سلفی گرفتن دچارند و فشار رسانه‌های اجتماعی آن را به پیش می‌راند، خود‌شیفتگی هم‌معنا با تکبر و نخوت شده است. یاد کردن از کسی به عنوان خود‌شیفته، تبدیل شده به تشخیص غیرحرفه‌ای باب روز و محبوب کارشناسان و گزارشگران رسانه‌ها که مشتاقانه آن را درباره فلان آدم مشهوری که به تازگی درگیر ماجرای رسوایی شده یا سیاستمداری که هنگام عملی ناپسند در تله افتاده به کار می‌برند. بیشتر آدم‌ها از این واژه به عنوان توهین استفاده می‌کنند و با آن می‌خواهند کسانی را که به نظرشان زیادی خودبزرگ‌بین می‌رسند سرزنش کنند. این روزها گویی تقریباً همه خود‌شیفته‌اند. وقتی این برچسب را به این همه آدم می‌زنید، معنی‌اش گنگ می‌شود و بیش از اندازه تعمیم می‌یابد. اشاره کردن به کسی تحت عنوان خود‌شیفته تبدیل شده به کلیشه، و آن‌چنان رایج شده است که فکر نمی‌کنیم واقعاً معنی‌اش چیست. هدف کتاب «خودشیفته‌ای که می‌شناسی» رهانیدن مفهوم خود‌شیفتگی از این معنای کلیشه‌ای و روشن کردن ماهیت پیچیده آن است. خود‌شیفتگی طیفی از حالت‌های ممکن را شامل می‌شود؛ از عزت نفس سالم و طبیعی بگیرید تا خود‌شیفتگی بیمارگونه. در این کتاب ویژگی‌های اختلال شخصیت خودشیفته بنا به تعریف انجمن روان‌پزشکی آمریکا بررسی می‌شود، اما بیشتر کتاب اختصاص دارد به آدم‌هایی که از آن‌ها به عنوان خودشیفته‌های حاد یاد می‌شود. با مطالعه کتاب «خودشیفته‌ای که می‌شناسی» تا حدودی خواهید آموخت چگونه خودشیفته‌های حاد را میان دوستان و آشنایان خود شناسایی کنید؛ البته در این روند چیزهایی هم درباره خودتان خواهید آموخت.
کتاب «خودشیفته‌ای که می‌شناسی» را جوزف بارگو نوشته و کوروش کامیاب ترجمه کرده و هومن پناهنده ویرایش کرده و انتشارات کرگدن به سال 1400در 272 صفحه برای سومین بار منتشر کرده است.